تو زمن خرده مگیر
تو ز من خرده مگیر که چرا کوچهء ما بن بست است،
که چرا برج امرداد گرم است.
ته آن کوچهء ما،
پشت آن بید بلند،دیواری ست که ماهتاب از سر آن می تابد.
شاید آن روز رسد،که دگر ظهر امرداد به ما زل نزند
گل شب بو به ما از عطر نفس خویش ندهد
تو ز من خرده مگیر...
پ.ن:امرداد همان مرداد ماه هستش.
این هم یه قطعه ای بودش که از ذهن من حقیر طراوش کرد.
تقدیم به کسانی که دوستشون داریم ولی نمی دونن.
سلام.عضو سایت بشید و از خدمات سایت استفاده کنید.اگه محصل هستی توصیه میکنم حتما به اولین انجمن تخصصی درسی ایران یه سری بزنی و از مزایای اون استفاده کنی.
اگه سوال یا مشکل درسی هم داری میتونی عضو بشی و سوالتو اونجا مطرح کنی تا اساتید آموزشی جوابتو بدن